روزی پسر جنیفر لوپز در مدرسه ی شیخ مشغول به گریه بود...
شیخ نزد او برفت و بپرسید : از برای چه میگریی؟؟؟
کودک با اشک بگفت : مادرم را همی خواهم...
شیخ با لطافت همی بفرمودندی: ببین فرزند، ما همه مادرت را میخواهیم.
اما نمیگرییم. همی مرد باش.
گویند طفل شیخ را ددی خطاب و خشتک را درید و به آسمان پرتاب کرد و در افق محو گردیدیدی.