نامه تبریک آدولف هیتلر به رضاشاه به مناسبت عید باستانی ایرانیان
نامه تبریک آدولف هیتلر به رضاشاه به مناسبت عید باستانی ایرانیان
تهران، پایتخت ایران از ۱۰ تا ۲۵ شهریور میزبان هفتمین دوره بازی های آسیایی بود. بزرگ ترین رویداد تاریخ ورزش ایران که بیشتر از ۳ هزار ورزشکار از ۲۵ کشور آسیایی را به مدت ۲ هفته در تهران دور هم جمع کرد تا برای صید ۶۰۱ مدال در ۱۶ رشته با هم رقابت کنند.
بازی های آسیایی برای اولین بار در حالی در خاورمیانه برگزار شد که این منطقه، شدیدا ملتهب بود. کمتر از یک سال قبل، اعراب و اسرائیل در جنگی ۶ روزه با هم درگیر شده بودند. در جهان هم آمریکا درگیر جنگ ویتنام بود. چین و تایوان باهم درگیر بودند و رقابت بلوک شرق(شوروی) و بلوک غرب(آمریکا) در قالب جنگ سرد در اوج قرار داشت.
شناسنامه رضاخان پهلوی
رضا شاه به همراه هیئتی به ترکیه مسافرت میکند که تنها مسافرت خارجی رضا شاه
بود.وقتی آخر شب بعد از صرف شام و شب نشینی رضا شاه به اتاقش میرود می بیند
یه دختر جوان و زیبا روی ترک در اتاقش منتظراو است با عصبانیت یه نفررا صدا
میزندو میگوید این خانم اینجا چکار میکند؟
آن شخص میگوید آتاتورک گفته است این خانوم نزد شما باشد که تا صبح شما
تنها نباشید،رضا شاه از آن خانم میخواهد اتاق را ترک کند.
وقتی همراهان رضا شاه پرسیدند چرا دختر به این زیبایی را فرستادید برود؟
رضا شاه در جواب برگشت و گفت:
من امشب را تا صبح با این دختر می خوابیدم فردا که آتاتورک به ایران آمد من چه
کسی را بفرستم پیش او؟ تمام زنان و دختران ایران زمین ناموس من هستن
جیران که نام اصلی اوخدیجه خانم تجریشیاست ملقب به فروغ السلطنه (درگذشته ۱۲۷۶ قمری) ، یکی از همسران محبوب و اولین سوگلی ناصرالدینشاه قاجار، پادشاه ایران بود. وی مادر محمدقاسم میرزا، ولیعهد ناصرالدین شاه قاجار، است.
جیران پس از آنکه هر چهار فرزند خود را که در سنین کودکی بودند، یکی پس از دیگری از دست داد، خود مبتلا به بیماری سل شد.در این حال، ناصرالدین شاه روزی چندبار و هربار چند ساعت بر بستر او حاضر میشد و داروها را به دست خود به او میخوراند، اما حال او رفته رفته وخیم تر میشد و معالجات اطبا سودی نمیبخشید. او در یکی از روزهای ماه جمادیالثانی سال ۱۲۷۶ در حالی که ناصرالدین شاه در کنار بسترش نشسته بود، از دنیا رفت.مرگ او، که به فاصله اندکی از درگذشت امیرقاسم روی داد، اندوه عمیقی در دل ناصرالدین شاه پدید آورد.
چنین شایع بود که او دو طلسم برای مهر و محبت همیشه به همراه داشت که بعد از فوتش توسط دو تن از خدمه، انیسالدوله و امین اقدس به سرقت رفت تا مهر و محبت شاه متوجه آنان شود.
زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود برنمی داری و همه را به سربازانت میبخشی؟
کورش گفت: اگر غنیمت های جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنهارا پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهرهاند مثل این میماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد!
تعداد صفحات : 3